ابوالحسن بنی صدر درگذشت

پایگاه خبری اختبار- سیدابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس‌جمهور ایران، امروز ۱۷ مهر و در ۸۸ سالگی در بیمارستانی در پاریس درگذشت.

به گزارش اختبار، سید ابولحسن بین‌صدر، زاده ۲ فروردین ۱۳۱۲ در استان همدان بود که در دانشگاه تهران، در رشته‌های اقتصاد و حقوق اسلامی تحصیل کرده بود.

در سال ۱۳۴۲ ایران را به مقصد فرانسه ترک کرد و در دانشگاه سوربن در مقطع دکتری فارغ‌التحصیل شد. در پاریس به مبارزان رژیم پهلوی پیوست و در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، با هواپیمای حامل رهبر انقلاب از فرانسه به ایران آمد.

بنی صدر پس از پیروزی انقلاب کمتر از ۳ سال در ایران حضور داشت اما در این مدت کوتاه فراز و فرودهای متعددی را پشت سر گذاشت؛ در تیر ۵۸ معاون وزیر اقتصاد شد که برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی یک ماه پس از شروع به کار از سمتش کناره‌گیری کرد.

وی پس از استعفای دولت موقت در آبان ماه همان سال توسط شورای انقلاب همزمان به سمت وزیر اقتصاد و امور دارایی و سرپرست وزارت امور خارجه منصوب شد.

 در دی ماه ۱۳۵۸ رسما نامزدی‌اش در اولین انتخابات ریاست‌جمهوری ایران را اعلام کرد، در پنجم بهمن ‌۱۳۵۸ با کسب ۱۰٬۷۰۹٬۳۳۰ رأی از مجموع ۱۴٬۱۵۲٬۸۸۷ رأی ماخوذه (۷۶٫۵٪) رییس جمهور شد، سی ام همان ماه به فرماندهی کل قوا منصوب شد، ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ از فرماندهی کل قوا برکنار شد، سی و یکم همان ماه کفایت سیاسیش در مجلس رد شد و یک روز بعد، از پست ریاست جمهوری عزل شد.

فرایند بررسی کفایت سیاسی رئیس‌جمهور در غیاب وی از ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد و تا ۳۱ خرداد همان سال به طول انجامید. در این روز مجلس شورای اسلامی با اکثریت ۱۷۷ نفر در مقابل ۱۲ رأی ممتنع و یک رأی مخالف رأی بر عدم کفایت بنی‌صدر داد.

بعد از آن به زندگی مخفیانه روی آورد و هفتم مرداد ۱۳۶۰ به همراه مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین از ایران فرار کرد.

یکی از نمایندگانی که در جلسه روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مجلس شورای اسلامی در موافقت با طرح دو فوریتی «عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهوری» سخن گفت، آیت‌الله خامنه‌ای بود.

ایشان در بخشی از سخنان خود، دلایل خود برای بی‌کفایت دانستن بنی‌صدر را به شرح زیر برشمردند:

۱ – عدم احترام به نهادهای قانونی

رئیس جمهور صلاحیت وکفایت خود را بایددر احترام به نهادهای قانونی ثابت کند چرا که مشروعیت او مبتنی بر حرمت قانون اساسی است که آن نهادها بخشی از تحقق خارجی آن را تشکیل می‌دهند. آقای بنی‌صدر بارها به نهادهای قانونی بی‌حرمتی روا داشته و به این طریق پایه مشروعیت خود را سست کرده است.

۲- رعایت نکردن حرمت جمهوری و رئیس جمهور

رئیس جمهور بالاترین مقامی است که حفظ حرمت نظام جمهوری از او انتظار می‌رود تحقیر جمهوری تحقیر رئیس جمهوری است. آقای بنی صدر در یک جمله کوتاه جمهوری اسلامی و نهاد ریاست جمهوری را تحقیر میکند «این جمهوری، جمهوری‌ای نیست که من فخر کنم رئیس آن باشم.»

۳- استفاده از هر ابزاری در مقابله با مخالفان

آقای بنی صدر در مقابله با کسانی که وی آنها را دشمن خود فرض می‌کرد از هیچ اقدامی اباء نکرد و حتی از اینکه رویه‌های تخریبش اساس جمهوری اسلامی واستقلال کشور را خدشه‌دار کند پروائی نورزید. شاید امروز بالاخره وقت آن رسیده باشد که بپرسیم ماجرای بحران عمومی که یکی از نزدیکان و مشاوران وی درمناظره کذایی تلویزیونی مطرح کرد واقعا چه بود؟ سندهای افشاگرانه‌ای در این زمینه در دست است براساس صورت یکی از جلسات جمع مشاوران وهمکاران نزدیک ایشان یکی از نقشه‌های آنان این بوده است که پس از روی کار آمدن دولتی که مجلس به آن متمایل است اما آقای بنی صدر اورا نمی‌پسندد و با کارشکنی‌ها و مخالف‌خوانی‌ها جلو موفقیت او را بگیرند تا بی‌آبرو و ساکت شود و با یک جدال سیاسی کارها را خود قبضه کنند. رفتار شخص آقای بنی صدر و دوستانش در مقابله با دولت آقای رجایی قدم به قدم نشان‌دهنده همین طرح است تقوای سیاسی و تعهد اسلامی که شرط اصلی ریاست جمهوری است چنین روشی را  تقبیح می‌کند وهرگز با آن نمی‌سازد.

۴- سیاست گرایی به جای حقیقت گرایی

در انقلاب ما و نیز در جمهوری ما که ثمره آن بود ویژگی بارز و چشمگیری که می‌توانست آن را از همه تجربه‌های مشابه ممتاز کند حقیقت‌گرایی به جای سیاست‌گرایی بود. همه چیز در روش و رفتار امام وخطوط سیاست داخلی وخارجی ما از چنین روشی خبر می‌داد. آقای بنی صدر در مقام ریاست جمهوری این روش را نقض کرد و سیاست بازی را جانشین حقیقت گرائی کرد.

۵- صادق و راستگو نبودن

یکی از اصول اخلاقی اسلام ومصداق بارز تقوی وامانت که جزو صلاحیت‌ها وشرائط رئیس جمهور در قانون اساسی به شمار آمده صداقت و راست‌گویی است. آقای بنی صدر این شرایط را نقض کرده واساس کار خود را بر عدم صداقت در اظهار و در عمل نهاده است.

۶- بی‌قدر و منزلت کردن امام و امت

بی شک چهره منور و شخصیت والای معنوی و روحانی و هوشمندی و قاطعیت امام خمینی سنگین‌ترین وزنه انقلاب و جمهوری ما است. حضور مردم در صحنه وزنه عظیم دیگری است که دشمن را مایوس می‌کند و نظام جمهوری اسلامی صحنه اقدام و مجاهدت امام وامت است هم اکنون آیا کوشش عمدی یا سهوی در بی‌قدر و منزلت کردن این عظمت‌ها به چه تعبیر می‌شود؟ خیانت یا عدم کفایت؟

۷- رعایت نکردن حیثیت جمهوری در خارج از کشور

رئیس جمهور باید حیثیت جمهوری را در خارج از کشور حفظ کند. تخلف از این کار اگر خیانت نباشد قطعا بی‌کفایتی سیاسی واخلاقی و خیلی بی‌کفایتی‌های دیگر است در طول ۹ ماه گذشته یعنی از اوایل تشکیل دولت جدید و حتی پیش از آن بزرگترین بلندگوی تبلیغاتی علیه نظام جمهوری اسلامی آقای بنی‌صدر بود و شگفتا که با اصرار در مطبوعات خارج نیز درج و منتشر می‌گردید.

۸- مشاوران بدنام و مشکوک

کمترین حد کفایت سیاسی آن است که محدوده مشاوران نزدیک و همکاران و یاران رئیس جمهور از عناصر بدسابقه و بدنام ولااقل مشکوک ومورد سوء ظن پاک باشد.

۹- افشای اسرار اقتصادی کشور

افشای اسرار اقتصادی کشور نیز یکی دیگر از دلائل عدم کفایت آقای بنی صدر است. اظهار میزان نیاز ایران به صدور نفت و میزان موجودی ارزی کشور و اظهار فلج اقتصادی از آن جمله است.

۱۰- ایجاد تشنج در کشور پیش از جنگ

در ۳۰ شهریور ۵۹ حمله بزرگ متجاوزان عراقی به ما آغاز شد. ۱۳ روز قبل از آن آقای بنی‌صدر در یک سخنرانی با مشتعل کردن آتش اختلافات داخلی و با طرح مسائلی… منشاء یک سلسله خصومت‌های داخلی میان مردم و پیدایش جو اختلاف و کدورت شد آیا بنی‌صدر در آن هنگام از حدوث قریب‌الوقوع جنگ مطلع بود یا خیر؟ به هر تقدیر یکی از دو شق، بی‌هوشی و بی‌تقوائی یعنی به هر حال بی‌‌کفایتی بر آن منطبق است. به گمان زیاد بنی‌صدر انتظار چنین حمله‌ای را داشت خود ایشان در یک جا تصریح می‌کند که «من خبر داشتم» ولی قاعدتا او چنان کسی است که مناقشات و درگیری‌های سیاسی برای او بر هر چیزی مقدم است، حتی در حال جنگ، نمونه‌ای از این روحیه را که هرگز در طول جنگ نتوانست آن‌را پوشیده نگه دارد در شماره‌های متوالی کارنامه و در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های عاشورا و ۱۴ اسفند و قزوین واصفهان وغیره به وضوح می‌توان دید.

۱۱- بی‌توجهی به خط رهبری انقلاب

رئیس جمهور باید در جهت تحقق آرمان‌های اسلامی بکوشد ودر این زمینه توجه به خط اصلی انقلاب و رهبری آن که مورد پذیرش تمام توده‌های میلیونی کشور است حائز اهمیت فراوان است. کفایت سیاسی رئیس جمهور در درک صحیح پایه‌های رهبری و حرکت در جهت رهنمودهای آن تجلی می‌کند وآقای بنی‌صدر نه تنها در این جهت حرکت نکرد بلکه عملا در مقابل رهبری ایستاد و رهنمودهای امام امت مبنی بر خط آرامش و جلوگیری از تشنج‌آفرینی را آشکارا زیر پا نهاد.

۱۲- حرکت به سمت قدرت مطلقه و استبداد

نفی قدرت مطلقه از ویژگی‌های انقلاب ما بود طبعا جمهوری ما پذیرش هر قدرت دیگری ابا و امتناع داشت و قانون اساسی ما نیز بر همین پایه، پایه شکستن قدرت و تقسیم آن میان نهادهای مختلف قانونی شکل گرفته است. آقای بنی صدر درست به عکس همواره جویا و تلاش‌گر قدرت مطلقه بود. طبیعی بود که در برابر او مقاومت شود و او این مقاومت را کارشکنی می‌نمود و جای تاسف است که کسانی هنوز هم همان سخن را تکرار می‌کنند و قولا و عملا به قدرت‌طلبی و قدرت‌گرائی جنبه مشروعیت می‌بخشند.

۱۳– اخلال‌گری و  شورش

عجیب‌ترین پدیده‌ای که در رابطه با عدم کفایت ایشان قابل بررسی است اخلال و شورش‌گری ایشان است. این از هر کس در یک نظام اجتماعی قابل تصور باشد از رئیس یک دولت غیرمعقول است بارها ایشان مردم را کارگران را نظامیان را به مقاومت در برابر نظم موجود دعوت کرده است.

۱۴– خصلت‌های ناپسند فردی از جمله غرور

خصلتهای شخص ایشان نیز هر کدام در سلب صلاحیت‌های لازم برای یک رئیس جمهوری دولت اسلامی دارای نقش است غرور وی که خود را اندیشه بزرگ قرن و کتاب خود را بزرگترین اثر تاریخ اسلام می‌شناسد که نوار گفته ایشان که اتفاقا در همین جا در عمارت دبیرخانه کنونی مجلس گفته‌اند موجود است

خروج از نسخه موبایل