دفترچه سوالات آزمون وکالت ۱۴۰۱ (نوبت پذیرش ۱۴۰۰) – نسخه های غیر رسمی
این پست بروزرسانی می شود
پایگاه خبری اختبار- برخی افراد و موسسات، نسخه های غیررسمی دفترچه سوالات آزمون وکالت ۱۴۰۱ (نوبت پذیرش ۱۴۰۰) که صبح امروز پنج شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۱ برگزار شد را منتشر کرده اند.
پایگاه خبری اختبار صرفا در راستای ایفای رسالت اطلاع رسانی خود، بدون تایید محتوای این نسخه های غیررسمی، تنها به بازنشر آن ها جهت کسب اطلاع علاقمندان می پردازد.
نسخه رسمی دفترچه سوالات آزمون وکالت ۱۴۰۱ (نوبت پذیرش ۱۴۰۰) به همراه کلید پاسخنامه ظرف چند روز آینده از طریق سایت سازمان سنجش آموزش کشور منتشر خواهد شد.
این پست بروزرسانی می شود
دانلود: دفترچه سوالات آزمون وکالت ۱۴۰۱ (نوبت پذیرش ۱۴۰۰) – نسخه موسسه دادآفرین
تهیه کتب حقوقی منبع آزمون وکالت
کتابفروشی بزرگ دادبازار فروشگاه اینترنتی از کلیه کتب حقوقی ناشران و مولفین معتبر با نماد اعتماد دو ستاره میباشد. برای تهیه منابع آزمون وکالت از سراسر کشور براحتی میتوانید کتب خود را از کتابفروشی حقوقی دادبازار سفارش بدهید.
حقوق مدنیحقوق جزاحقوق تجارتآیین دادرسی مدنیآیین دادرسی کیفریحقوق اساسیاصول فقهمتون فقه
شما هم مانند امیرحسام و یاس و رضا بر اساس جهل مرکب و تخیلات خودتان قضاوت می کنید….
دوست من این روش شما اشتباه است…. و دقیقاً در همین نقطه است که به این نتیجه می رسیم وضعیت آزمون وکالت تا کنون در چه سطح پایینی بوده است و اصلاً فیلتر درستی برای برگزیدن بهترین ها نبوده است که هیچ… بلکه بهترین ها را پس زده است و جزوه خوان ها و کلاس کنکوری ها را جذب کرده است… حالا برای این که همه شما متوجه شوید که چقدر در اشتباه هستید این کامنت را خوب مطالعه کنید…
اولاً – پاسخ امیرحسام داده شده است… ولی چون سایت اختبار در زمینه انتشار نظرات دچار مشکل است و نمی تواند توالی نظرات را حفظ کند شما گمان کردید من پاسخ امیرحسام را نداده ام… در صورتی که در یک کامنت جدا با عنوان “در ضمن تودیع؟؟؟ حواست کجاست امیرحسام؟؟؟” پاسخ ایشان داده شده است…. و اساساً مطلب از ابتدا آنقدر واضح بود که نیاز به این توضیح هم نباشد…من هیچکجا نگفتم که پروانه کارآموزی ام را “تودیع” کرده ام… شما دوست عزیز هم مثل یاس و امیرحسام بر مبنای توهم ذهتی خودتان به استدلال می پردازید و درنهایت به نتایج غلط می رسید… مک گفتم پروانه ام را پس دادم… یعنی انصراف داده ام… یعنی کلاً روی تمام زحمت هام مجبور شدم ما بگذارم چون با مردانه یک شهر دیگر نمی شود در شهر تهران تابلو داشت و اگر تابلو بزنید یا تمرکز فعالیت شما شهر خودتان باشد می شوید وکیل متخلف… می شوید خاطی… می شکید قایق نجاتی که خودش سوراخ است و نیاز به نجات دارد… حالا رضا و امثال رضا می گویند “کمی تلاش اداری” بکن تا بیایی تهران… !!! شرم آوره… این سیستم اشتباه بود و خدا رو شکر که با قانون تسهیل بساط تقسیم وکلا در شهر های دورافتاده و بعد دریافت پول انتقالی جمع شد… و اکنون وکلا در انتخاب شهر فعدلیتشان آزاد هستند… ثانیاً – حضور و پاسخ من به رضا و یاس و امیرحسام و علی و غیره نه از حرص خوردن است و نه از وبگردی… بلکه این که من وقت ارزشمند خودم را برای شما و سایر خوانتدگان گرامی می گذارم فقط به خاطر “احساس مسئولیت اجتماعی” من است. چه باورش برای شما دوست عزیز سخت باشد چه آسان، حقیقت همین است… ولو این که این کامنت من را فقط یک نفر مثلاً خانم مونا زنده دل بخواند و ذهنش روشن تر شود و نسبت به خساراتی که به جوانان و در نهایت به کشور وارد آمده است آگاه شود، برای من این ارزشمند است. ثالثاً – شما هم مثل یاس و رضا بر مبنای مقدمه ای کاملاً بی ربط یک نتیجه گیری بسیار بی ربط کرده اید و آن را در انتهای کامنت خود می توانید با چشمان خودتان ملاحظه کنید… شما گفتید:
“قطعاً منم استنباط می کنم که شما میانسال هستید وگرنه سر آزمون به جای آزمون دادن حواستون به موی سر هم سن و سالایی مثل خودتون نبود”… !!!!!!!!
یعنی چی؟؟؟؟ سه تا مورد مطرح می شود:
اول این که من کی گفتم سر جلسه آزمون حواسم به موی سر دیگران بود؟؟؟ من گفتم با حضور در “حوزه برگزاری آزمون” از هر ده نفر که می دیدی نه نفرشون موهایشان دورش سفید شده بود…. از زمانی که بیرون منتظر ورود به جلسه هستید تا زمان شروع به آزمون حدود یک ساعت طول می کشد و اصلاً نیازی نیست شما در هنگام آزمون دادن متوجه حقیقت های اطراف خود بشوید…. دوم این که، وقتی یک نفر می بیند که از هر ده نفر، نه نفر (در جوانی) مو سفید شده اند چه ربطی به سن و سال خود او دارد؟؟؟ یعنی اگر کسی جوان باشد متوجه این وضعیت نمی شود؟؟؟!!! فقط میانسال ها می توانند موی سفید دیگران ببینند؟؟؟ جوانان نمی توانند این حقیقت را ببینند؟؟؟ چه استدلال عجیبی! سوم این که من ۳۸ سال دارم و نمی دانم اصلاً سن و سال من چه ربطی به محتوای کلام من دارد؟؟؟ شما اصلاً فرض کنید من به جای ۳۸ سال ۹۹ سال سن دارم… این چه دخلی به ماهیت بحث دارد؟؟؟ اصلاً من ۲۰۰ ساله هستم…. چه ربطی به این موضوع دارد که من مطرح می کنم؟ من می گویم این که جوانان یک کشور پشت یک آزمون موهایشان سفید شود در واقع یعنی خسارت به کشور… یعنی یک جای کار ایراد دارد… یعنی مدیریت منابع انساتی (آن هم نیروی انسانی متخصص) ایراد داشته است وگرنه این جوانان از جمله خودم الان باید سر کار و زندگی باشیم نه در حال حفظ کردن این موضوع که تصمیمات در مجمع عمومی شرکت سهامی چند چندم است… در شرکت تضامنی چند چندم است…. در شرکت نسبی چند چندم است… و بعد از به جای دو سوم گفتی یک سوم از حق اشتغال خودت و از هستی و زندگی ساقط شوی و تمام هزینه های انجام شده برای تحصیل شما باطل شود… حالا اگر من ۲۰ ساله باشم یا ۲۰۰ ساله چه تفاوتی در ماهیت بحث دارد؟؟؟؟ واقعاً طرز فکر شما برلی من عجیب است…. و معلوم نیست در چه فضایی برای خودتان سیر می کنید…. جداً می گم.
رابعاً – در خصوص این که می فرمایید من سه نوبت در آزمون وکالت قبول نشده ام باید این نکته را یادآوری کنم که نه تنها *سه نوبت قبول شده ام* بلکه یک نوبت آن (سال ۹۰) آزمون تشریحی نیز علاوه بر آزمون تستی داده ام و در آن هم قبول شده ام…. یعنی *در واقع می شه چهار بار قبولی* چون سال نود علاوه بر آزمون تستی آزمون تشریحی نیز برگزار شد و من در هر دو نوبت، دوبله قبول شدم… از این که درکش برای شما و امیر حسام و رضا سخت است متاسفم و در این زمینه کاری از دست من بر نمی آید و شما می تواتید با یک مشاور صحبت کنید و تردید و ظن و بدگمانی خود را درمان کنید… . خامساً – پاسخ من به یاس کاملاً محتوایی و در ماهیت موضوع و بیان حقیقت بود و صد البته حقیقت تلخ است و اگر تلخی این حقیقت برای شما آزاردهنده بوده است باید خودتان را قوی کنید تا بتوانید با حقایق راحت تر روبرو شوید… در واقع این حقیقت نیست که تلخ است بلکه تنگ نظری خود ما است که باعث می شود *حقیقت* برای ما تلخ شود… کسی که ذهنی بیدار و وجداتی پاک داشته باشد از بیان یا شنیدن حقیقت ناراحت نمی شود و حقیقت برایش چون شربتی گوارا است.
سادساً – ما علمی داریم به اسم علم آمار و احتمالات…. به نظر من کسی که به او گفته می شود از هر ده نفری که من دیدم نه نفر موهایشان سفید شده بود (یا ریخته بود) وقتی در پاسخ می گوید “از کجا معلوم آنها با موی سفید اولین بارشان نیست که در آزمون شرکت می کنند؟” این نشان میدهد چنین مخاطبی فقط دنبال گول زدن خودش است… و بحث با چنین آدمی عملاً بی فایده است…. لابد این عزیزان عمداً بعد از گرفتن لیسانس صبر کرده اند تا موهایشان سفید شود بعد آزمون بدهند…. یا شاید همگی در سنین بالای سی سال دنبال تحصیل علم حقوق رفته اند؟ دست بردارید… دوستان… عزیزان… رضا جان… یاس عزیز… علی آقا… امیرحسام جان…. خودمان را نباید گول بزنیم و فقط غیرتی شویم و جانبداری و طرفداری کنیم… باید همیشه دلمان و فکرمان *به روی حقیقت باز باشد*…. کشور ما در وضعیت بحرانی است… این وضعیت بحرانی ناشی از تصمیمات اشتباه و مدیریت های غلط بوده است… یکی از این تصمیمات اشتباه و غلط در زمینه جذب و پرورش نیروی کار متخصص بوده است… و یکی از مهمترین مشاغل تخصصی وکالت است…. اگر کانون وکلا در زمینه پذیرش وکیل مانع ایجاد نمی کرد هرگز شاهد تاسیس مرکز وکلا و ماده ۱۸۷ و غیره نبودیم… این سو مدیریت در خود کانون وکلا بود که باعث شد یک نهاد موازی در کنار این نهاد مستقل ایجاد شود…. اگر کانون وکلا به جای اندک نگه داشتن وکلا و انحصار به فکر ارتقای حرفه وکالت بود الان وضعیت زمین تا آسمان با آنچه هست تفاوت می کرد… من حتی شنیده ام که بعد از انقلاب کانون وکلا به مدت ظاهراً چندین سال از پذیرش وکیل خودداری کرده است (البته این را یکی از وکلای پیشکسوت در یکی از جلسات کانون وکلای مرکز مطرح فرمودند و من از صحت آن اطلاع ندارم و فقط نقل قول میکنم)…. همچنین از برخی وکلای قدیمی تر شنیده ام که گویا حتی در دوره هایی کانون وکلا رقم های بسیار بسیار محدودی پذیرش داشته است…. چرا؟؟؟؟ و از این مهمتر این که چرا یک عده مثل رضا یا یاس باید از این وضعیت خوشحال باشند؟؟؟؟ یادم هست وقتی دانشگاه تهران بودم اعلام کردند دیگر بعد از این دوره شبانه (نوبت دوم) پذیرش نداریم…. و یادم هست یک عده در دانشکده خوشحال بودند و بشکن می زدند!!! ازشون پرسیدم چرا خوشحال هستید؟؟؟ گفتند چون وقتی خروجی دانشگاه کم شود ارزش مدرک ما بالا می رود!!! !!!! !!!! و من یادم هست که همان زمان که فقط۲۰ سال یا ۲۱ سال سن داشتم از این سطح کوته فکری و تنگ نظری و خودخواهی و حماقت اطرافیان بسیار غصه خوردم… و بویژه به حال کشور غصه خوردم که از چه نیروهای جوان و نابی محروم می شود… اما حقیقت دارد… یک عده واقعاً خوشحال بودند… نه از موفقیت خودشان… نه از شایستگی خودشان… نه از سواد خودشان… بلکه از بی سواد ماندن بقیه و محروم شدنشان از امکانات دانشگاه تهران خوشحال بودند…. از بیچاره شدن دیگران خوشحال بودند… از نداشتن دیگران خوشحال بودند… این یک آفت و یک “بیماری فرهنگی” است…
ما باید واقعاً به فکر برطرف کردنش باشیم….
و نکته نهایی این که اتفاقاً کانون های وکلا باید خییییییییییلی خیییییییییلی خوشحال باشند که طرح تسهیل با ویژگی های کنونی اش به تصویب رسید و تبدیل به قانون شد…. چراکه این قانون هیچ آسیبی به “استقلال” کانون های وکلا نزده است و فقط در خصوص روش و نحوه پذیرش وکیل یک فرمول ریاضی ارائه داده است…. خدا رو شکر و هزار بار شکر که مساله استقلال کانون وکلا خدشه ای بهش وارد نشد…. من نمی دانم بر چه اساسی علی می گوید “نابودی این حرفه”… ؟؟؟ دوست عزیز نابوی این حرفه زمانی رخ می دهد که ما بگوییم اجازه ندهید تاکسی های مدرن و جدید و هیوندا و تویوتا و و غیره وارد شهر شوند… تا ژیان و پیکان و فولکس قورباغه ای بتوانند در شهر کسب درآمد کنند… خودرو های جدید را در آن سوی آزمون نگه دارید تا سفیدک بزنند…. تا ژیان بتواند عرض اندام کند و درآمد داشته باشد… اگر هیوندا وارد بازار کار شود ژیان چه می شود؟؟؟؟ دوست عزیز نیروی کار جدید با خودش فکر و ایده و روش کار جدید همراه می آورد… نحوه عرضه خدمات ارتقا پیدا می کند… کیفیت های آن ارتقا پیدا می کند…. یادتان نیست که تا قبل از ظهور بانک های خصوصی بانک های دولتی ما چه وضعی داشت؟؟؟ مردم از سر و کول هم بالا می رفتند… کارمندان پاسخگو نبودند… خدمات ضعیف بود…. وقتی صحبت از بانکداری خصوصی شد بانک های قدیمی و کُپلمُپل دولتی می گفتند مگر ما چه کم گذاشتیم و اینها می خواهند چه کاری کنند که ما نکردیم؟؟؟؟ همین الان بانک ها مشتری ندارند و مردم پول هایشان را می برند بازار آزاد و بهره می گیرند… حالا بانک های خصوصی را می خواهید اضافه کنید؟؟؟؟ چه خبر است؟؟؟؟ ولی وقتی بانک های خصوصی آمدند معلوم شد خدمات بانکداری چقدر قابل ارتقا بوده است و بانک های دولتی چه خدمات ضعیف و ناقصی به مردم ارائه می دادند و په خیانتی به کشور می شد اگر انحصار در دست همان تعداد محدود بانک ها بود…. بعد از ظهور بانک های خصوصی تازه بانک های دولتی یادشان افتاد تابلوهایشان قدیمی است و مربوط به ۳۰ سال پیش است… تازه یادشان افتاد دم در دستگاه نوبت دهی بگذارند…. تازه یادشان افتاد خدماتشان را ارتقا و افزایش دهند… تازه یادشان افتاد کارمند بانک باید تمیز و مرتب باشد…. تازه یادشان افتاد باید طرح های مختلف برای جذب سرمایه ارائه دهند… امیدوارم خوانندگان عزیز قدر این زحمات و وقتی که من اینجا گذاشتم را بدانند… دیگه فکر می کنم همه چیز خیلی واضح است…
در پایان باز هم بر این نکته تاکید می کنم که آنچه من گفتم تماماً *عین حقیقت* است… اگر پختگی کلام من باعث شده است شما فکر کنید من ۶۰ ساله هستم این اشکالی است که شما باید در خودتان مرتفع کنید… و اگر، به فرض غلط شما، که من ۶۰ ساله هم باشم باز در محتوای بحث چه تفاوتی می کند؟؟؟ !!! ؟؟؟ اگر فکر می کنید کسی حاضر است این همه وقت بگذارد که به شما دروغ بگوید باید بگویم دچار توهم هستید…و بازهم اشکالی است که شما باید در شخصیت خودتان برطرف کنید… البته اگر می خواهید وکیل خوبی بشوید.
“حق” پیروز است.
خدانگهدار.
پاسخ شما مفصل پایین داده شد… اما در خصوص “تودیع” من کی گفتم پروانه ام را تودیع کردم؟؟؟!!! من گفتم پروانه ام را پس دادم… یعنی کلاً انصراف دادم… شما اصلاً دقت ندارید امیرحسام… و مثل خانم یاس فقط بر اساس تخیلات خودتان و برداشت های ناقص و غلط خودتان قضاوت می کنید… من موندم با ایین سطح بی دقتی اصلاً چطوری کانون قبول شده اید...
با کمال احترام؛ من ابتدا فکر کردم حق با شماست ولی وقتی از اول کامنتا رو پیگیری کردم دیدم که متاسفانه شما شدیداً مغلطه میکنی،در رابطه با حرف امیر حسام که گفته پروانه کارآموزی قابل تودیع نیست که اصلا پاسخی ندادید و در مورد حدسی که او زده و از روی گمان سن شما را معین کرده اولاً خود شما در اولین کامنت کلی حدس و گمان داری از کجا معلوم که اشخاصی که موی سفید دارند اولین بار شان نیست در آزمون شرکت می کند؟ اینجا هم هزارتا اگر اما است پس هر کسی نظرش را دارد می گوید،در مورد یاس خیلی باهاش موافق نیستم اما ادبیات شما با او بسیار ناشایست بود و فکر می کنم شخصی که یک لیسانس حقوق ساده هم داشته باشه از چنین ادبیاتی استفاده نمیکند چه باشه بخواد وکیل شه/حرف های آقای رضا را بعضا قبول دارم و در چند موردی با او مخالفم اما نوع بحث شما با وی مغلطه کاران است رضا چندین مطلب بیان کرده ولی شما پاسخی به او هم ندادید مانند امیر حسام و فقط یک یا دو مورد را بلد میکنید و بر روی آن مانور میدهید… و در نهایت با شخصی دیگر هم مخالفت کرده بودید و در مورد خودم نه با انحصار موافقم نه با طرح تسهیل که آینده جوان هایی مثل من را به خطر بندازه و به هر حال باید یک ضابطه بهتری سنجیده بشه،منی که الان دارم تلاش می کنم هیچ وقت نمیخوام نابودی این حرفه رو ببینم و مطمئنم دودش تو چشم تازه واردا میره وگرنه وکیل های قدیمی موکلشونو دارند کاراشونو کردن و دارایی کافی هم جمع کردن.ضمنا من جوان هم وقتی حرف شمارو در کامنت اول دیدم قطعاً منم استنباط می کنم که شما میانسال هستید وگرنه سر آزمون به جای آزمون دادن حواستون به موی سر هم سن و سالایی مثل خودتون نبود، در نهایت با کمال تاسف باید بگم اگر به جای این همه وب گردی و حرص خوردن درست درس می خواندید نه موهایتان سفید می شد پشت امتحان کانون و نه مجبور بودید انقدر دروغ بگویید(با احترام) که سه بار قبول شده اید و تشریف نبرید و غیره… با تشکر از اختبار که اینقدر بی طرفانه عمل میکند.
دوستان به کامنت ها توجه بفرمایید… عزیزانی سنگ انحصارطلبی را به سینه می زنند در کامنت هایشان یک دریا نکته نهفته است… مثلاً امیر حسام می گوید “از طرز نگاش شما (یعنی من) مشخص است که یک فرد میانسال هستید و اصلاً تا کنون در کانون قبول نشده اید”… خوب… حالا شما دوستان به من بگویید این مقدمه چه ربطی به آن موخره داشت؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! یعنی امیرحسام می توانند از روی نگارش سن و سال را تشخیص دهند؟؟؟؟ و بر مبنای حدس قضاوت کنند… یا در قسمت دوم هرکس میان سال باشد یعنی قبلاً کانون قبول نشده است؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! واقعاً وای به حال کانون وکلایی که امیرحسام عضو بشود…. قضاوت بر مبنای حدس؟ یا مثلاً آقا رضا می گوید “من ۹۵ قبول نشدم ولی ۹۶ قبول شدم پس این پیش فرض خطرناک را برای خودتان نگه دارید”…. اشاره ایشان به کامنت من است که در پاسخ به نظر خودش ابراز شد که گفته بود اگر شما عضو کانون بودید باز هم از این حرف ها را می زدید؟ که من در پاسخ گفتم من زمانی که عضو کانون وکلای دادگستری مرکز در استان تهران بودم اتفاقاً دقیقاً همین صحبت ها می کردم و با همین طرز بیان و در ادامه گفتم مگر قرار است ما بر اساس منفعت خودمان دهان باز کنیم؟؟؟؟ و نتیجه ضمنی و قاطعی که از کلام ایشان گرفته می شد این بود که با تغییر مکان استدلال از نظر ایشان تغییر می کند…. یعنی اگر من نوعی عضو کانون نباشم یک جور حرف می زنم و وقتی عضو کانون بشوم طور دیگر… که من عرض کردم این یک طرز فکر بسیار خطرناک است… حالا شما دوستان به من بگویید ارتباط پاسخ ایشان به این دیدگاه من چیست؟؟؟؟ من می گم مگر با تغییر جایگاه حقیقت عوض می شود؟؟؟؟؟ ایشان می گوید من ۹۵ قبول نشدم اما ۹۶ قبول شدم!!!!!! چه ربطی داشت؟؟؟ من هم یک سال قبول نشدم اما سه سال پشت سر هم قبول شدم…. یعنی سه سال هم کار می کردم و هم کنکور می دادم… آخرش یکی مثل رضا می آد می گه با “کمی تلاش اداری” می شه پروانه کار تهران را گرفت (در واقع خرید)… شرم باد… وای به حال کانون وکلای کشوری که وکلایش با حدس و گمان و با تخمین سن و سال و فالگیری و طالع بینی و غیره، دیگران را متهم به دروغگویی کنند… وای به حال کانون وکلای کشوری که وکلایش پیشنهاد دهند برای انتقال پروانه کار با کمی تلاش اداری می توان جا به جا شد…. وای به حال کشور که وکلایش پروانه وکالتشان را با پرداخت پول انتقالی (ولو طبق آیین نامه داخلی و چه بدتر از این) جا به جا کنند…
شما اگر دو بار خوانده اید و یک بار رد شدید، من سه بار متوالی در شهر های مختلف ایران *قبول شده ام* و آخریش اطراف تهران بود که آن هم چون با محل سکونت من انطباق نداشت ناچار شدم پس بدم… در ثانی این که شما دو بار خوانده اید چه ربطی به این نکته داشت که در مورد انتقال پروانه بیان کردید؟؟؟؟؟ **کمی تلاش اداری** یعنی چی؟؟؟؟؟ من به این جمله شما دارم اشاره می کنم… کمی تلاش اداری یعنی پرداخت پول… درسته؟؟؟؟ من و هیچ حقوقدان شریفی هرگز زیر بار چنین گزینه ای نمی رود… شرم آور است. نگاه منفعت محور شما در کلام شما موج می زند و متاسفانه قابل توضیح و توجیه نیست…
نمیدونم واقعا من که یک جوان تازه وارد هستم حرف های شما برام عجیب است؟؟؟ ببخشید که پیش فرض قرار می دهم ولی شما ظاهراً با کنکور اشتباه گرفته اید چطوری ممکن است شما ساکن یک جا باشی و میگی من چندین بار در شهرهای مختلف قبول شدم؟و آخرین بار در اطراف تهران!!قبول شدم / اگه ساکن تهران هستی چطور در آزمون شهرهای دیگر شرکت کردید//اگر ساکن جای دیگری هستید چرا در تهران شرکت کردین!؟وقتی این همه تناقض گویی رو میبینم در این حرف و دیگر کامنتای شما /یاد حرف آقای مالکی رئیس کانون میفتم که در مقاله ای میگفت یک عده در حال تخریب عمدی کانون و وکالت هستند که اصلاً چیزی از حقوق هم نمی دانند،ولی من باور نشد/اما الان میبینم ظاهراً درست میگن//
شما می توانید تا ابد خود را با تخیلات خودتان گول بزنید… آنچه من بیان کردم *عین حقیقت* است… و اگر تصور این موضوع برای شما سخت است باید افق دید خود را گسترش بدهید… در ضمن من هزار تا اسم ندارم… من از تیتر درشتی که در قسمت نام استفاده می شود برای مشخص کردن مخاطب استفاده می کنم تا کامنت ها و پاسخ ها مشخص باشد که راجع به چه موضوعی است…
این که یکی از دوستان شما از دانشگاه علانه به قول خودتات *با کله* رفته شهریار اولاً چه ربطی به سایرین دارد؟ در دانشگاه های اول کشور هم همه جور استاد و دانشجو وجود دارد… بسیاری از همدانشکده ای های من در دانشگاه تهران با کله رفته اند کرمان و سمنان و کیش و کرج… چه ربطی دارد؟؟؟؟؟؟ چه نتیجه ای می شود از این گزاره گرفت؟؟؟؟؟ اتفاقاً همین که دانش آموختگان دانشگاه های تراز اول کشور کله می شوند به استان هایی که ربطی به محل زندگی شان ندارد، مهر تایید بر گفتار من است. و از طرفی هر دانشجویی را نمی توان با بقیه یکسان پنداشت… شاید اون دوست شما مثل این آقا رضا خ استه بره تو صف “پرداخت مول برلی پروانه شهر تهران”… تصمیم ایشان به بقیه حقوقدانان چه ربطی دارد؟؟؟؟؟؟؟ ارتباط بین مقدمه و موخره صحبت های شما مشخص نیست. سن و سال من هم متوجه نمی شوم چه ربطی به محتوای کلام دارد؟؟؟ من ۳۸ سال دارم… که چی؟؟؟؟ چه نتیجه ای می گیرید؟؟؟؟؟
ضمناً،فقط پروانه وکالت هست که تودیع میشه و نه پروانه کارآموزی!!!
دوست گرامی که هزارتا اسم دارید با تمام احترامی که براتون قائل هستم در مورد اینکه در آزمون پروانه کارآموزی، در شهرهای اطراف تهران قبول شدید و پروانه رو پس دادید و در دانشگاههای تراز اول درس خوندید، ببخشید دروغ میگید! چون از طرز نگارش شما مشخصه یک شخص میانسال هستید و اصلا تا الان در آزمون کانون وکلا قبول نشدید چه برسه به اینکه حاشیه تهران قبول بشید! یه هم دانشکدهای در دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی داشتم بلافاصله بعد از کارشناسی تو آزمون پروانه کارآموزی شهر شهریار رو با توجه به رتبه ش انتخاب کرد و بچه جنت آباد تهران بود! و با کله هم رفت دنبال کارآموزی و بعد از اون الان وکیل پایه یک دادگستری هستش! پیش قاضی و ملق بازی؟!
رضا و یاس حتماً پاسخ های خود را علاوه بر همین صفحه در قسمت **دیدگاه های کهنه تر** (اون پایین سمت راست) ملاحظه بفرمایید تا از سایه بی اطلاعی کاملاً خارج شوید…
اختبار عزیز تاخیر در انتشار نظرات با سانسور کردن نظرات عملاً فرقی ندارد… اگر توانایی و امکان و وقت این را ندارید تا کامنت ها پشت سر هم منتشر شود تا توالی صحبت های انجام شده حفظ گردد لطفاً کلاً قسمت نظران را ببندید تا همه خلاص شوند و دنبال سورس های جایگزین برای تبادل نظر بروند… یا آدم یک کاری رو نمی کنه یا درست انجام می ده…. تشکر. در ضمن از هر سه باری که نظر می دهیم دو بارش باید بیست بار دکمه ارسال نظر را بزنیم و هدایت بشوبم به یک صفحه که می گوید
RecapCHA
اشتباه است بازگشت کنید و دوباره نظر بدهید… این نقص فنی را هم بر طرف کنید
نقص فنی ریکپچا به دلیل اختلال سراسری اینترنت بود که باعث شد خود ما هم مدتی امکان ورود به صفحه مدیریت سایت رو پیدا نکنیم.
درباره انتخاب فضاهای دیگر برای تبادل نظر مختار هستید.
با “کمی تلاش اداری” می شه پروانه کار را از حاشیه تهران به شهر تهران منتقل کرد آقا رضا؟؟؟؟؟ منظور شما همون آیین نامه نقل و انتقالات است که در بند ده ماده سه گفته “کمک های موثر در امور رفاهی” باید انجام بشه… ؟؟؟؟ یعنی پرداخت پول؟؟؟؟ یعنی با پول پروانه شهر تهران را بگیریم آقا رضا…..؟؟؟؟؟ با پول دیگه چه کارهایی می شه کرد؟؟؟؟؟ رای هم می شه گرفت؟؟؟؟؟؟ شما مطمئن هستید که حقوق خوانده اید؟ (نمی گویم عضو کانون وکلا هستید). اصلاً حقوق خوانده اید؟؟؟ اگر قرار بود ما از این پول ها پرداخت کنیم اصلاً چرا حقوق خواندیم؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدا رو شکر با تصویب قانون تسهیل محدودیت شهر تهران و رشت و مشهد و غیره همگی برچیده شد و طبق تبصره ۴ ماده ۷ مکرر هیچ محدودیت جغرافیایی قابل اعمل نیست… والسلام
با سلام و احترام :
آنچه که امروزه با آن ، مواجه هستیم . اعلام برخی اعداد و ارقام است که
نه از طریق قانونی ،بلکه خودسرانه .
نه بر مبنای صحت بلکه شبهه.
و هزاران نه و بلکه ی دیگری ، که هر یک اما و اگر هوایی به دنبال دارد.
اینکه ، بر چه اساس و مستنداتی و با کدام سوابق قابل ارایه ، چنین آمارهایی را صراحتا منتشر کردید ، محل تردید است و ملاک اعتبار نخواهد بود. چون با اوضاع و احوال امر نیز حداقل مطابقت عرفی را ندارد.
تاثیر دروس مدنی و دادرسی مدنی با ضریب ۳ بر کسی پوشیده نیست. حال محل بحث است. که دروس دادرسی مدنی ،مدنی و تجارت که به ترتیب حدودا ۵۰و۶۰و۷۰درصد نظر سنجی ها از سخت بودن این دروس حکایت دارد چگونه امکان دارد که سطح سوالات قابل قبول لحاظ گردد.
البته قابل فهم است که در امری که ضمانت اجرا نباشد ،حتی در فرضی که حقوق قانونی ده ها هزار نفر در میان باشد . سیاست سرپوش نهادن و غیر شفاف سازی جولان خواهد داد. و الا جنابعالی در مقام و منصبی نیستید که بخواهید، از امثال خود حمایت کنید.
اینکه طی عقدی معوض ، اولین روز را با دمیدن در شیپور ظاهری عدالتی که خود دارید ، در جهت تضییع حقوق عامه ، خودسرانه مداخله کنید تا شروط ضمن عقد را محقق نمایید . در واقع لقمه ای بزرگتر از دهانیست که یحتمل هر فرضی را به دنبالش باید روانه ساخت
واقعا مسخره است …
بجای واژگانی مانند : حین الفوت و عموی امی و خیارات و …نمی شود واژگان بهتر فارسی بکار ببرند ؟ رشته حقوق و وکالت پر از این واژگان مسخره است و مشخص نیست چه زمانی قرار است این متن های مزخرف اصلاح شوند . عموی امّی!!!!!!!!!
مشکل اصلی شما *نقص در ادراک مطالب* است… همین باعث می شود بر مبنای برداشت اشتباه و شخصی خودتان از کلام دیگران دور خودتان بچرخید…
اگر من می گفتم چون یک عده آنطور بودند پس همه داوطلبان موهایشان پشت آزمون وکالت سفید شده است این می شد استدلال مبتنی بر استقرا…
برای این که متوجه شوید چه کسی وکیل خوبی نخواهد شد حتماً کامنت اول من را بار دیگر بخوانید… من در کامنت اول گفتم از هر ده نفر که من دیدم ۹ نفر دور موهایشان پشت آزمون سفید و جوگندمی شده بود… و هر یک از این جونانی که موهایشان سفید و جو گندمی شده است می توانستند پدری برای یک خانواده باشند و همسری برای یک دختر ایرانی… من نگفتم از هر ده نفر ۹ نفر موهایشان سفید است “پس” همه داوطلبان موهایشان سفید است… که شما پاسخ بدی استدلال مبتنی بر استقرا اشتباه است.
(متوجه شدی چطوری دور خودت می چرخی؟)
در خصوص لحن پرخاشگرانه در کامنت اول خودتان هر آدم عاقلی که کامنت شما را بخواند متوجه می شود عصبانیت در آن موج می زند… (دختران منتظر نشسته اند تا یکی با پروانه وکالت…. …. ... ).
به اندازه کافی توضیح داده شد…
حتماً این کامنت یکی مانده به آخر را هم که خطاب به شماست بخوانید تا متوجه شوید چقدر از حقیقت دور هستید…
رضا یک سوال پرسید گفت شما اگر وکیل بودید باز هم این حرف ها را می زدید؟
رضا با این سوالش از پیش فرض ذهنی خطرناک پرده بر داشت… یعنی قضاوت بر مبنای منفعت… یعنی اگر من عضو کانون وکلا باشم چون منافع من اقتضا می کند دیگر حرف حق نمی زنم… و الان که نیستم دارم حرف حق می زنم… یا این حرف ها رو می زنم…
رضا جان یادت رفت من گه گفتم من پردانه کارآموزی وکالت در استان تهران را داشتم.. و اتفاقاً همان زمان هم این حرف ها را می زدم قربانت برم… شما دیدگاه تان بسیار ناپخته و منفعت گرایانه است. همه ما روزی از این جهان خواهیم رفت و هیچ کدام از این منافع مالی را با خود هیچ کجا نمی توانیم ببریم… پس مراقب باش… مبادا بر اساس منافع کسی را قضاوت کنی… مبادا بر اساس منافع در پرونده ای از کسی دفاع کنی… من شخصاً اگر روزی متوجه شوم موکل من به ناحق مطلبی را بسان کرده خودم جلوی قاضی لوش می دهم… خودم پته اش را روی آب می ریزم… ولو این که ۱۰۰ میلیارد به من پول بدهد که ازش دفاع کنم… این کار را نکردم… و نخواهم کرد و وجدان آسوده ام را با کل کره زمین و آدم های توش عوض نمی کنم…
خداحافظ همه ما باشد… آمین.
جناب آقای بی نام،یک بار گفتم من ورودی سال ۹۶ هستم و در آن سال ۹۵ که خیلی ها در آن حق شان خورده شد حق خود من هم خورده شد با رتبه ۸۰۴،اما آن زمان هم همین موضع را داشتم و راضی نبودم به هر قیمتی من زودتر وکیل شوم ولی نهاد وکالت از بین برود مجدد خواندم و تلاش کردم و پذیرفته شدم… پس این پیش فرض خطرناک را برای خودتان نگه دارید بنده همواره بر این عقیده بودهام و هستم چه وکیل باشم چه نباشم.
اما خطاب به آقای شادمان عزیز،رقم ۱۳۰ هزار را توجه نفرمودید به عرض بنده. اکنون حدود ۷۰ هزار وکیل پروانه دارند در مجموع ((حالا دیگه من خبر ندارم که چنتا کار میکنن و کی مشغول نیست)) و حدوداً ۷۰ هزار متقاضی هم داریم جمعشان میشود ۱۴۰۰۰۰ هزار و من به طور کلی گفتم ۱۳۰ هزار، این آمار و ارقام موجود توانید برید ببینید،و در ادامه عرضم گفتم با توجه به قانون جدید و دو نهاد موازی همه این متقاضیان ظرف دو سال پذیرفته میشود .قضات کشور هم حدوداً چهل و اندی هزار هستند. و ضمناً ۷۰ درصد قضات غیر بازنشسته! و کارمندان دادگستری در حال استعفا و جذب در وکالت هستند! و این میشه آخر عاقبت طرح حساب نشده!! و مجلس و قوه قضاییه وقتی می فهمند که چه اشتباهی کردند که یک نفر کارمند برای دادگاه نماند!! و نیروهای خبره شان همه جذب وکالت شوند،و آنهایی که می مانند تجربه و علم کافی نداشته باشند آن وقت وای به حال مردم بیچاره و وکلایی که در دادگاه باید با افراد دارای رانت آشنایی، مبارزه حقوقی کنند.