تاریخ صدور رای: ۱۴۰۳/۰۹/۲۸
رای دادگاه
راجع به این ترافع که خانم ……… به طرفیت ۱- آقای ……… ۲- خانم ……… به خواسته ابطال رأی داوری موضوع پرونده کلاسه … مطرح نمودهاند و در شرح دادخواست تقدیمی خود به قوانین و مقررات آمره ای اشاره دارند که به موجب آن وکلای دادگستری نمیتوانند در محکومبه شراکت داشته باشند و در لایحه تقدیمی خود نیز از امور موضوعی سخن به میان آوردهاند که منتهی به انعقاد قرارداد با خوانده ردیف دوم به عنوان وکیل دادگستری شده است؛ چنانچه در این لایحه بر این مسئله اصرار داشته که قصد مطالبه مهریه را نداشته و صرفاً با اصرار وکیل و برای تحت فشار قرار دادن همسر خود ذیل وکالتنامه منشأ التزام را امضا نموده و در نهایت آن را برخلاف میل و رضایت خود میداند.
خوانده ردیف اول که نقش داور را داشته از موضع خوانده ردیف دوم و رای اصداری دفاع دارد رای داوری متضمن محکومیت خواهان به پرداخت ۱۰ درصد ارزش ریالی ۱۱۴ سکه تمام بهار آزادی بر مبنای ماده ۱۰ از قانون مدنی و ارج نهادن قراردادهای خصوصی است.
خوانده ردیف دوم نیز به پرونده هایی اشاره دارد که نشان از تلاش ایشان برای پیگیری حقوق موکل میباشد. در قرارداد وکالت وکیل مستحق تمامی حق الوکاله حتی بر فرض استرداد یا سازش قلمداد شده است.
اینک دادگاه چنین نظر می دهد که:
نخست: دعوی توجهی به خوانده ردیف اول در مقام داور را نداشته و در این شق با تجویز ماده ۸۹ ناظر به بند ۴۳ ماده ۸۴ از قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی صادر و اعلام میگردد.
دوم: نسبت به دیگر خوانده دادگاه خود را با تعارضی ظاهری میان تعهدات قراردادی و اصل عدالت مواجه میبیند. زیرا علیرغم اهمیت اصل حاکمیت اراده و آزادی برآمده از آن در حقوق قراردادها و شهره یافتن قرارداد به عنوان قانون متعاقدین در حاکمیت مطلق این اصل تردیدهایی رواس و همواره دادگاه با نگاهی تردیدگونه به این اصل از حیث سلسله مراتب و ایجاد التزام در مراودات مینگرد؛ زیرا در اینکه مبنای التزام و اعتباردهی قرارداد را بتوان اصل حاکمیت اراده با تجویز ماده ۱۰ از قانون مدنی بدانیم که خود برگردانی از ماده ۱۱۳۵ از قانون مدنی فرانسه و گونه ای تکرار اندیشه متفکرانی همچون کانت آلمانی است که آنچه که قراردادی بود را عادلانه میدانست و اینکه این اندیشه بتواند در نظام حقوقی ما تمام حقوق قراردادی را پوشش دهد جای تامل و بحث بسیار دارد؟
در نظام حقوقی که در آن قلم میزنیم تبعیت محض و جزمیت مطلق این گزاره ممکن است تعبیر و استنباطی دقیق نباشد؛ زیرا مسئله اصل حاکمیت اراده خود و امداری از مباحثی کلی تر در حوزه انسانشناسی و معرفتشناسی است و تعیین جایگاه انسان در اجتماعی که در آن میزید و رابطه بین اراده او با دیگر ارزشها است که نتیجهها را رقم میزند. اینکه دیگر اصول قراردادی را در مراحل انعقاد و اجرای قرارداد به اصل حاکمیت اراده بازگشت دهیم و در ذیل این اصل به دنبال معنای آن باشیم ممکن است با دیگر اصول و ارزشهای بنیادین جامعه همچون اصل لاضرر و نفی عسر و حرج و حتی دیگر آزادیها ایجاد تعارض کند.
دادگاه به دنبال حکم این مسأله است که اجرای صرف قرار دادی با هر نتیجه و خروجی عادلانه است و دیگر اصول قراردادی همچون اصول پیش گفته یا اصولی همچون حسن نیت در ذیل این اصل میگنجند یا اصل حاکمیت اراده را باید در عرض و از حیث سلسله مراتب در ذیل دیگر اصول معنا کنیم.
در نظریه دکترین نیز این اختلاف وجود داشته و دارد؛ چنانچه عدهای از اصل حاکمیت اراده و در راس این هرم دفاع کردهاند و برخی اساتید روشنضمیر از اخلاق قراردادی و و برخی جانب لاضرر را گرفته اند.
به باور این دادگاه در اینباره نمیتوان نسخه ای واحد را برای تمامی ترافعات حاکم و کارا دانست و بسته به نوع رابطه ماهیت قرارداد و حتی اطراف قراردادی که متعاقدین را به همدیگر پیوند میدهد باید نگاه موردی داشت؛ به تعبیر شاعر پارسیگویمان (سعدی): «حکمت آن است که در موقعیت درست، درست تصمیم بگیری.»
در این ترافع که با موازنه نفع و زیان مرتبط است؛ عقبه اختلاف به اختلافات خانوادگی بر میگردد و نوع رابطه در ماهیت خود در قالب قراردادهایی غیر معاوضی میگنجد؛ و ما نمیتوانیم اصل حاکمیت اراده را بالاتر از اصول دیگری همچون نفی عسر و حرج بنهیم؛ بلکه این اصل نیز خود میبایستی در خدمت عدالتی باشد که در دعاوی خانوادگی به دنبال آنیم (چه ستاندهای که آنرا از کف بدهی.)
این چه عدالتی است که با صدور رای به له موکل، بر علیه موکل با استرداد و سازش، وکیل مستحق یک حقالوکاله باشد.
این اصل متعالی اقتضای آن را دارد که نظام حقوقی به فکر خروجی احکام و عدالت جویی باشد و اینگونه قراردادها نتواند این بنیان را متزلزل کند حتی اگر برگرفته از آن پیوند زناشویی زوجین درصدد ایجاد وضعیت حقوقی جدیدی باشند؛ چرا که دادگاه نیک می داند که اجرای دقیق مفاد قرارداد ممکن است منجر به تزلزل مجدد رابطه زناشویی شود.
بنابراین و در تقویت این موضعگیری و با توجه به شرایط خاص این پرونده که منتهی به بازگشت زوجه به زندگی مشترک شده چنین آورده میشود:
۱- تغییر قرارداد شرایط موجود در زمان انعقاد قرارداد با شرایط کنونی به طور قابل توجهی متفاوت شده است بازگشت زوج به زندگی مشترک گویای آن است که ایشان دیگر به دنبال پیگیری حقوق از دست رفته خود نیست.
۲- عدم تحقق هدف قرار داد اگر هدف اصلی از انعقاد قرارداد را پیگیری حقوق زوجه بدانیم باید این هدف را غیر محقق شده و الزام زوج به پرداخت حق الوکاله به صورت کامل را غیر منطقی دانست.
۳- اصل عدالت اجرای کامل مفاد قراردادی در وضعیت فعلی که زوج به زندگی مشترک برگشته با شرایط جدید که لاجرم نباید بار مالی سنگینی را بر او بار نمود منافات دارد؛ سپری شدن مدت زیادی از زندگی مشترک قریب سی سال و نظر به وضعیت سنی زوجین و تلاش برای استحکام این زندگی و عدم محکومیت زوج به پرداخت وجهی در حق زوجه و وضعیت خاص او به دلیل بیکاری چیزی جز عسر و حرج را در پی ندارد و قطعاً بر زندگی مشترک او تأثیری منفی مینهد. همانطور که عدالت جتماعی نیز انتظار فدای شدن عدالت فردی را در برخی شقوق دارد.
آنچه میماند اعتبار قرارداد در مرحله انعقاد است که نمی توان از خلق آن گذشت و قلم فرسایی پیشین برای اجرای قرارداد بود که باور دادگاه در مصادیقی از این دست باید راه میانه را برگزید خیر الامور اوسطها که هم احترامی به اراده خالق در مرحله وضع باشد و هم پوششدهنده قاعده لاضرر بابت خسارات وارده به وکیل و احترامی به راه رفته او تعدیل این وضعیت راهی است که دادگاه برمیگزیند. بدین کیفیت که خوانده ردیف دوم محکومله رای داوری مستحق درصد ارزش ریالی تعداد ۱۱۴ سکه تمام بهار آزادی باشد و نسبت به مابقی و با در نظر داشتن این مهم که آنچه مورد نظارت محکمه قرار گرفته همانا احراز قصد مشترک متعاقدین و قاعده حکمی از طریق اصول تفسیری بوده نه تفسیر صرف یک قاعده حقوقی که میبایست به تفسیر داور ارج نهاده شود در این شق موضوع را منطبق با بند ۱ از ماده ۴۸۹ از قانون آیین دادرسی مدنی تشخیص نتیجتاً و با تجویز ماده ۱۹۸ از قانون اخیر حکم به ابطال این قسمت باقیمانده از رأی داوری را صادر و اعلام میدارد.
این رای حضوری محسوب و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی نزد محاکم محترم تجدیدنظر استان … است.
رئیس شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی دادگستری شهرستان …