نمونه رای در پرونده با موضوع شهادت دروغ

رای دادگاه کیفری ۲ اهواز در پرونده با موضوع: شهادت دروغ

در خصوص اتهام آقایان ۱-… و ۲-… فاقد سابقه کیفری دایر برشهادت کذب، بدین توضیح که حسب محتویات پرونده موصوف وپرونده قتل دادگاه کیفری یک درخصوص قتل… که متهم…  به همراهی ک  نفر دیگر در شهرستان شوش اقدام به سرقت مسلحانه از طلافروشی مرحوم… نموده که در این بین طلافروش با ایشان درگیرکه باتیراندازی آقای… و تیرخوردن طلافروش در نهایت منتهی به قتل ایشان میگردد و پرونده با تحقیقات دادسرا و دادگاه درنهایت منتهی به صدور رای قصاص شده ولکن باتوجه به اینکه مقتول قبل جزو فرقه صابئین بوده است و قاتل مسلمان بوده باتوجه به مفاد قانون که در چنین مواردی قاتل قصاص نمی گردد و نفر متهم موصوف در دادگاه کیفری حاضر و در خصوص انجام اعمال دینی وفق مذهب شیعه و اسلام درنهایت با احراز مسلمان بودن ایشان رای قصاص برای قاتل صادر میگردد که قاتل باتوجه به ادعای صابئی بودن مقتول طی شکوائیه ای شکایت شهادت کذب علیه متهمان موصوف مطرح نموده است.

ابتدا باید گفت که درایات و روایات ومتون دینی دراهمیت شهادت ولزوم ادای آن وشرایط ان مطالبی عنوان شده است ازجمله اینکه درسوره بقره آیاه ۲۸۲ که بزرگترین آیه قرآن کریم است خداوندتعالی مردم را امرکرده که چنانچه قصددادن چیزی به کسی دارندحتما ان را بین خودمکتوب نمایند و برای این کاردو نفر شاهد بر موضوع اخذ نمایند.

نکته اینجاست که در آیه بیان شده که: ( ولایاب الشهداء اذامادعوا ) شاهدچنانچه از اوخواسته شده که شهادت دهد از این کار امتناع ننماید و در واقع بعنوان یک تکیلف شرعی بر افراد بیان شده است و ان بخاطر اهمیت شهادت در احقاق حقوق افراد بوده است و همچنین آیات دیگر که همگی دلالت براهمیت و لزوم شهادت دارند.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله درروایتی می فرمایند: کسی که برای زنده کردحق یک مسلمان شهادت دهد روز قیامت درحالی وارد محشر میشودکه نورچهره اش تاجایی که چشم کارمیکنددیده می شودو خلایق او را به نسب می شناسد و

امام على علیه السلام می فرمایند: کسی که شاهد بودن برامری برعهده او باشد نباید وقتی برای شهادت فراخوانده شد امتناع ورزد و در روایات متعدد نیز درنهی و مذمت شهادت کذب عنوان شده است

از پیامبر گرامی اسلام روایت شده: هرکه درباره مردی مسلمان باذمی یا هر انسانی شهادت دروغ دهد در روز قیامت بازبانش اویزان می شوند و با منافقان در پایین ترین طبقه دوزخ می باشد و لذا براساس تکلیف شرعی و دینی و قانونی جهت احقاق حقوق افراد و حق و عدالت مردم باید در دای شهادت بعنوان تکیلف نگاه نموده، چرا که طبق روایت وارده که: (انما اقضی بینکم بالبینات والایمان) من به وسیله شهادت و قسم درمیان شما حکم می کنم.

دستگاه قضا وفق ادله عنوان شده در قانون که شهادت جزو اساسی ترین ادله اثبات دعوی می باشد مطرح شده است و از طرف دیگر روایات داریم که انما الاعمال بالنیات ویا روایت نبوی که یبعث الناس على نیاتهم ( مردم روزقیامت براساس نیت هایشان محشور می شوند) ویاروایت دیگری که بیان نموده: همانا خداوندبه چهره ها و پیکرهای شما نگاه نمی کندبلکه به دلها و اعمال شما می نگرد و مطابق مفاد این روایات و سایر انچه ملک عمل بوده و با رفتار و کردار آدمی ارزش می دهد قصد و نیتی است که از انجام آن دارد و از طرفی نیت و قصد افراد در ظاهر قابل بیان نبوده و یک امر درونی است که که در واقع از واقیعت امر فقط شخص عامل و خداوند هستی آگاه است و روایتی نیز آمده که در شرایط شهادت و شاهد بیان  داشته ( علی رغم ذکر شرایطی در قانون ) که از امام رضا علیه اسلام روایت شده که هرکس مسلمان متولد شود و به خوبی و پاکی شهرت داشته باشد شهادتش پذیرفته است و اما نکته این است که معیار مسلمانی و اسلام چیست به چه کسی میتوان گفت مسلمان

وفق آموزه های دینی شرط اولیه مسلمان بودن شهادت به وحدانیت ویگانگی خداوند و اینکه پیامر گرامی اسلام صلى الله علیه وآله آخرین پیامر و فرستاده خداست و اعتقاد به این دو و شهادتین در واقع گفته میشود شخص مسلمان میشود و اثار و شرایط فرد مسلمان را دارد و نحوه اثبات واقعی اینکه شخص صرفا زبانی چنین مطالبی را اظهار نموده یا واقعا عقیده به آن دارد امری مشکل بوده ولکن میتوان با رفتار و اعمال و اثار ان در زندگی شخص و تعهد داشتن به شرایط اولیه اسلام درزندگی و رفتارشخص واجتماعی متوجه موضوع تاحدودی شد.

و لذا باتوجه به اینکه اولا حسب آموزه های دینی وفقه شیعه اسلام و مسلمان بودن و اعتقادبه اسلام یک امر درونی بوده است ونمی توان به ظاهر افراد حکم به مسلمان و غیرمسلمان بودن ایشان داد علی رغم اینکه حفظ ظواهر برای شخص مسلمان ضرورت داشته وچه بسا افرادی که اعتقادبه اسلام ودین ومذهب داشته ولکن اعمال ورفتارایشان خلاف آموزه های مذهب بوده و خلاف آن نیز در جامعه مشاهده میشود پس صرف شرکت در مراسمات مذهبی و یا دادن نذری و یا نماز نخواندن شخص و یا شرکت ننمودن درمجالس مذهبی نمی تواند دلیل اسلام و یا غیر ان باشد هر چند افعال و رفتار و اعمال اشخاص تا حدودی می تواند بیانگر عقیده و نیت ایشان بوده باشد و لکن این قاعده که از روی ظواهر افراد ایشان را قضاوت کنیم کلیت نداشته است و همچنین روایاتی متعدد داریم درفقه که اظهار داشته فعل برادر خود را به بهترین وجه ممکن باید تفسیر کرد (ضع فعل اخیک علی احسنه) و همچنین درقانون وفقه آنچه بعنوان شهادت کذب تلقی شده است این است که شاهد خلاف آنچه دیده و یا شنیده شهادت دهد و از طرفی خلاف واقع بودن شنیده ها و دیده های شاهد دلیل برکذب بودن شهادت وی نبوده چراکه گاهی اوقات شاهد چیزی را شنیده و دیده و نقل کرده است ولکن طرف شهادت که له یا علیه ایشان شهادت اظهار شده است بنحوی القامی نماید و رفتار می نماید که شاهد مرتکب سوء تعبیر و برداشت شده و یا در برخی موارد اغفال شده و انچه می گویدخلاف واقع بوده ولکن نمی توان چنین شاهدی را شاهد کذب دانست چراکه شاهد فقط شنیده و دیده ها را بیان نموده است یا برداشتی که انجام داده خلاف بوده و اینجا عنصر و روانی بزه موصوف مخدوش بوده و ارزش قضایی شهادت شاهد و احراز واقع بودن آن با مقام قضایی بوده که می بایست با تحلیل و بررسی و سایر قراین و امارات بررسی نماید که شاهد خلاف واقع گفته یا خیر و از طرفی به عمدخلاف گفته یا اینکه ایشان نیز به نحوی قربانی دعوای طرفین شده است و این امر خطیر بر عهده مقام قضایی بوده است و در مانحن فیه نیز با توجه به تحقیقات انجام شده که هم درجهت اسلام مقتول افرادی مطالبی بیان نموده و هم درجهت خلاف آن تحقیقاتی و مطالبی بیان شده است و انچه متهمان در مقام شهادت بیان نموده اند صرفا در مقام شنیده ها و دیده ها بوده است و اینکه ایشان به عمد و با سوء نیت اقدام به اظهار خلافی نموده باشند برای دادگاه احراز نشده است وحسب ملاحظه پرونده قتل موضوع پرونده متهمان موصوف مطابق آنچه دیده اند و شنیده اند شهادت داده اند و ارزش و اعتبار ان واحراز تقید مقتول به دین مبین اسلام بر عهده مقام قضایی بوده است که با بررسی و تحقیقات و چیدمان و تحلیل تحقیقات درنهایت درخصوص اسلام و با خلاف آن شخص اظهارنظر نمایند و متهمان مصرانه منکر ارتکاب بزه انتسابی بوده و اصرار به دیده ها و شنیده های خود دارند و دلیل کافی علیه متهمان در پرونده جهت احراز کذب بودن شهادت ایشان وجود ندارد و با عنایت به اینکه دلالتی بر وقوع بزه توسط متهمان ندارد، دادگاه مستند به ماده ۴ از قانون آیین دادرسی کیفری وماده ۱۲۰ قانون مجازات اسلامی 1392 رأی بر برائت متهمان صادر و اعلام می‌نماید.

رای صادره حضوری وظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر استان خوزستان می باشد.

رئیس شعبه … دادگاه کیفری دو اهواز

خروج از نسخه موبایل