کاتوزیان، آنگونه که بود
نویسنده: نعمت احمدی . حقوقدان
منبع: روزنامه شرق
تابستان سال تحصیلی ۵۱-۵۰ به یکی از گرمترین روزهای زندگیام بدل شد. در کنکور دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شدم، راهی تهران شدم و مراحل ثبتنام، سردر زیبای دانشگاه تهران، زمین چمن آن روز و ستونهای دانشکده حقوق و… شدم دانشجوی سال اول رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران. روز اول درس، اتاق۳۱۵، طبقهسوم، نیمکتهای آبی مثل سالن سینما پشتسرهم ردیف شده بودند، میشد دلهره را در چشم همه دید، ساکت و آرام نشسته بودیم. ۲۱۵ نفر بودیم که در رشته حقوق کنکور سراسری قبول شده بودیم. کسی را در کلاس نمیشناختم. با دو،سهچهره در موقع ثبتنام و یکی،دونام از کرمان آشنا بودم.
استاد آمد، این صفت را برای نخستینبار میشنیدم؛ بهجای معلم، استاد، مردی بلندقامت با کتوشلواری سورمهای و کراواتی که به قامت رسایش خوب میآمد، آهسته طول کلاس را طی کرد، از سکو بالا رفت، نگاهی نافذ و عمیق داشت، با لبخندی که گونههایش را برجسته میکرد و بهصورت استخوانیاش برازندگی بیشتری میداد، سراسر کلاس را برانداز کرد، سلام و احوالپرسی و تبریک، تن صدایش دلچسب بود و آغازین روزهای مهر در اولین سال ورود به دانشکده را برایم زیبا و زیباتر کرد؛ دکتر کاتوزیان!
اشکال رشته حقوق در روزهای نخست تعلیم یا تدریس این است که دانشجو هیچ سابقه ذهنی و گذشتهای از رشته خود ندارد و استاد نیز با گروهی خالیالذهن از آنچه باید به دانشجو بیاموزد، روبهرو است. «مقدمه علم حقوق» شروع به صحبت و از کلمه «حق» شروع کرد. این اولین روز درس در دانشگاه و رشته دلخواهم بود و از آنروز تا امروز و تا فردا، با فکر و اندیشه و نوگرایی این نام، روز را آغاز میکنم و در طول روز بیاغراق دههابار این نام قابل احترام جامعه حقوقی بر زبانم جاری میشود.
او دکتر امیرناصر کاتوزیان بود؛ مردی که در دوم اردیبهشت سال۱۳۱۰ در خانوادهای اهل علم به دنیا آمد، پدرش وکیل دادگستری بود و نام پنجمین پسر خود را امیرناصر گذاشت؛ چهاربرادر به نامهای رضا، اصغر، محمد و عباس که این آخری چهرهنگاری بود که بهتازگی چهره در نقاب خاک کشید و خواهری که «سپیده تا شام» وی منبعی است بیدروغ و بینقاب از شکلگیری انقلاب و حکایت پرغصه نسلی است که در کوره انقلاب آبدیده شد. ششسال بعد وارد دبستان اقبال شد در محیطی بزرگتر از خانه و در کنار هوش و استعداد خدادادی به ورزش هم روی آورد. در دوره دبیرستان عضو تیم ورزشی دبیرستان بود که بههمراه دیگر اعضای تیم مقام اول را در بین دبیرستانها به دست آورد. سال۱۳۲۸ دیپلم ادبی را از مدرسه علمیه با رتبه عالی و دریافت مدال پشتسر گذاشت و در همان سال وارد دانشکده حقوق و چهارسال بعد با رتبه اول از دانشکده حقوق فارغالتحصیل شد؛ رتبهای که با آن میتوانست به خارج از کشور برود و با هزینه دولت دکترا بگیرد. اما تعهدات خانوادگی او را برآن داشت که از سفر علمی فرنگ منصرف شود تا دادگستری را از فیض وجود خود بهرهمند کند؛ درختی که با آن در چهارم بهمن سال۱۳۳۱ با رتبه چهار قضایی در دادگستری مشهد با امضای وزیر دادگستری دولت دکترمحمدمصدق – لطفی- روزی پرشاخ و برگترین درخت حقوق ایران شد که هم دانشگاه و هم دادگستری و هم کانون وکلا و در کل جامعه حقوقی را زیرسایه خود بگیرد.
او از مشهد به اراک رفت و همزمان در ایران ادامه تحصیل داد و دوره دکترا را در سال۱۳۳۴ «سالی که من به دنیا آمدم» آغاز کرد. حاصل دوره دکترا، کتاب تا همیشه تازه و نوی «وصیت» است که جزو کتب درسی رشته حقوق است. از تقریرنویس دادگاه شهرستان مشهد با حقوق ماهی ۱۳۸تومان و ۲۷تومان فوقالعاده اشتغال خارج از مرکز که در تاریخ ۲۴/۱۰/۱۳۳۱ وارد دنیای قضاوت شد تا ساعت پنجبعدازظهر روز چهارشنبه دهم آذر سال۱۳۳۸ که از رساله دکترای خود با نمره بسیارخوب دفاع کرد، اولین رساله دکترای حقوق در ایران، هیات ژوری دفاع رساله عبارت بودند از: ۱) دکترسیدحسن امامی، استاد راهنما ۲) دکتر موسی عمید، استاد مشاور و آیتالله محمد سنگلجی استاد مشاور، با این استادان، نخستین دکترای رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد.
سال۱۳۳۴ دکتر کاتوزیان به تهران منتقل و در دادگاه بخش تهران بهعنوان دادرس مشغول به کار شد و یکسال بعد به ریاست شعبه۴ دادگاه بخش تهران منصوب شد و تا فروردینماه سال۱۳۳۹ درحالی که تنها ۲۹سال داشت پس از هفتسال سابقه قضایی به دادگاه شهرستان رفت و ریاست شعبه۲۷ دادگاه شهرستان را برعهده گرفت. شاید بتوان گفت جوانترین قاضی دادگاه شهرستان، تا اینکه همین قاضی جوان در ۱۵ فروردین ۱۳۴۱ به مستشاری دادگاه استان منصوب شد و شعبه۱۳ دادگاه استان با حضور قاضی جوانی که نخستین دکترای حقوق فارغالتحصیل از دانشگاه تهران بود تشکیل شد؛ دکتر جوانی که دیگر بهنام نامی «دکتر کاتوزیان» در جامعه حقوقی نام و یادی داشت.
دادگستری بعد از دکتر لطفی او را برنمیتافت و باید جلوی رشد این جوان پرانرژی و مستقل و صاحبنظر گرفته میشد و در تاریخ ۹/۷/۱۳۴۱ با چنین ابلاغی روبهرو شد: «نظر به کسر بودجه وزارت دادگستری و به استناد ماده اول قانون متمم سازمان دادگستری و استخدام قضات مصوب ۱۷شهریور ۱۳۳۵ کمیسیون مشترک دادگستری مجلسین، شعبه ۱۳ دادگاه استان مرکز از این تاریخ از سازمان قضایی دادگاههای استان مرکز حذف و کم میشود.» یعنی برای حذف و برخورد با آقای دکتر کاتوزیان که دیگر برای دادگستری با نظریات جدید خود «مساله» شده بود صورت مساله را پاک کردند و خطاب به ایشان نوشتند: «رونوشت: آقای دکتر ناصرکاتوزیان مستشار دادگاه استان مرکز ابلاغ و اشعار میشود که: چون طبق اشعار رییسکل دادگاههای استان مرکز در شعبه ۱۳ دادگاه مزبور انجام وظیفه مینمایند و شعبه ۱۳ هم از سازمان قضایی دادگاههای استان مرکز حذف و کم شده است، بنابراین شما برطبق تبصره یک بند الف ماده اول متمم سازمان دادگستری و استخدام قضات مصوب ۱۷ شهریور ۱۳۳۵ کمیسیون مشترک دادگستری مجلسین، تا انتصاب به شغل جدید از حقوق انتظار خدمت استفاده خواهید نمود. وزیر دادگستری دکتر خوشین». چه اشتباه بزرگی! دکتر ناصر کاتوزیان منتظر خدمت نشد، بلکه دادگستری محروم یا بهتر بگویم «منتظرخدمت» دکتر کاتوزیان شد. بعد از مدتی دکتر کاتوزیان را به معاونت اداره حقوقی انتخاب کردند با همان ابلاغ مستشاری درحالیکه پایه قضایی ایشان از رتبه هفت به رتبه هشت افزایش یافته بود. معلوم بود که دیگر نمیتوان دکتر ناصر کاتوزیان را نادیده گرفت اما تحمل او هم مشکل بود. در تاریخ ۸/۳/۱۳۴۲ ابلاغ جدیدی برای معاون اداره حقوقی دادگستری به این مضمون صادر شد: «آقای دکتر امیرناصر کاتوزیان معاون اداره حقوقی با حقوق پایه و حق مقام فعلی و عجالتا ماهی ۱۶۶۵ ریال فوقالعاده انتقال خارج از مرکز، به دادیاری دادسرای استان مازندران معین میشوند، به موجب این ابلاغ به محل ماموریت عزیمت نموده انجام وظیفه نمایند. وزیر دادگستری- دکتر محمد باهری.» مستشار دادگاه استان، معاون اداره حقوقی وزارت دادگستری در کمال ناباوری به سمت «دادیاری دادسرای استان مازندران» منصوب میشود. با این حال ایذا و اذیتهایی که دیری نمیپایند، کنار گذاشته میشود و در زمان وزارت باقر عاملی بر دادگستری، خطاب به کارگزینی این حکم صادر شد که من از آن بهعنوان «حکمی مقدس» یاد میکنم: «دانشگاه تهران: عطف به نامه شماره ۵۸۲۵۶ مورخ ۲۴/۱۲/۴۲ بهطوری که تقاضا فرمودهاند با ماموریت آقای دکتر ناصر کاتوزیان دادیار دادسرای استان مازندران در دانشگاه تهران موافقت حاصل است و حقوق ایشان کماکان از بودجه وزارت دادگستری تادیه خواهد شد. وزیر دادگستری- باقر عاملی». در رونوشت حکم، خطاب به دکتر کاتوزیان چنین آمده است: «رونوشت به آقای دکتر ناصر کاتوزیان. دادیار دادسرای استان مازندران ابلاغ و اشعار میدارد که این ماموریت فقط برای سهماه خواهد بود و در این مدت فوقالعاده روزانه به شما تادیه نخواهد شد. وزیر دادگستری- باقر عاملی.» کسی که به بهانه کسری بودجه شعبه او را تحمل نکرده بودند، اینبار نیز زمانی با حضور او در دانشگاه موافقت کردند که «فوقالعاده روزانه» او را نپردازند، اما سنگر جدید، او را با روی باز پذیرفت و استاد دکتر پاد از طرف رییس دانشگاه ابلاغ استادیاری دکتر ناصر کاتوزیان را صادر کرد. از استادیار دانشکده حقوق تا رسیدن به مرحله استادی در سال ۱۳۵۱ (سال ورود من به دانشگاه) دکتر کاتوزیان نام و آوازهای – به علت پشتکار خود – در ایران و فراسوی مرزها پیدا کرد و تعداد کتب چاپشدهاش فزونی گرفت. در کنار تدریس و تالیف به علت توجه دانشجویان و بار علمی استاد، اجبارا باید نام ایشان در میان مسوولان اداری دانشکده هم باشد، که در بهمن سال۱۳۵۴ به مدیریت گروه حقوق خصوصی و اسلامی، انتخاب و در سال ۵۷ سرپرست موقت دانشکده حقوق شد، اما استاد خود مهمترین «رویداد سیاسی و حقوقی» را که در آن شرکت داشته است، «تهیه پیشنویس قانون اساسی» میداند؛ پیشنویسی که هنوز حکومت شاهنشاهی سر کار بود و امامخمینی(ره) در پاریس که هیاتی مرکب از: دکتر حسن حبیبی، دکتر عبدالکریم لاهیجی، دکتر جعفری لنگرودی، دکتر ابوالحسن بنیصدر، دکتر ناصر میناچی به همراه استاد کاتوزیان پیشنویس قانون اساسی را در ۱۶۰ اصل تهیه کردند، هرچند این گروه بعدا به چهارنفر، یعنی آقایان دکتر حبیبی و دکتر لاهیجی و دکتر جعفریلنگرودی -که بهگفته استاد در تمام جلسهها حضور نمییافت- و استاد دکتر کاتوزیان تقلیل یافت.
با شروع انقلاب فرهنگی «هیات بازسازی نیروی انسانی» با اعضایی که مخفی بودند و دادرسی هم پنهانی و بیحضور متهم انجام میشد، دکتر امیرناصر کاتوزیان، قاضی سابق، استاد تماموقت دانشگاه، مدیرگروه حقوق خصوصی، رییس موقت دانشکده حقوق دانشگاه تهران، نویسنده چندین جلد کتاب حقوقی و… به انفصال ابد از خدمات دولتی محکوم شد! در طول ۱۰سال هرروز بر سپیدی شفق با چاپ کتابی از استاد افزوده میشد اما استاد خود دنبال بازکردن گره نبود تا اینکه استاد دکتر آزمایش در محفلی که همکاران دانشگاهی برپا کرده بودند، استاد را در شرایطی خاص قرار داد که مجبور به امضای وکالتنامه سفیدی شدند تا از طریق دیوان عدالت اداری داد مظلومترین فردی که خود بیشازهمه غم عدلوداد را میخورد، بستاند. سال ۱۳۷۰ را باید برای جامعه دانشگاهی عموما و رشته حقوق، خصوصا سالی پربار دانست زیرا دیوان عدالت اداری حکم هیات بازسازی نیروی انسانی را نقض و دانشگاه هم ابلاغ استادی دکتر کاتوزیان را صادر کردند. از سال ۱۳۲۸ که استاد اولین نشان علمی را به مناسبت احراز رتبه نخست در امتحانات نهایی رشته ادبی اخذ کردهاند تا سال ۱۳۸۴، ۲۲ لوح تقدیر در کارنامه ایشان است.