تنفیر از دین از چشمانداز قرآن کریم
✍🏻نویسندگان: رحیم نوبهار*؛ حامد عمادپور**
مقدمه
از مسائلی که امروزه با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی و تبادل سریع اطلاعات بیش از هر زمان دیگر با اهمیت شده، اقدامات دین گریزانه است. در عصر حاضر گروه های سلفی – تکفیری با اقدامات غیر اسلامی و غیر انسانی خود به نام دین، به ساحت رحمانی و قدسی دین تاخته اند حامیان غربی آنان نیز به مدد سلطه رسانه ای خود در دینی قلمداد کردن این چهره خشن و غیرانسانی از دین می کوشند تا از این رهگذر بتوانند افکار عمومی جامعه بشری را از شناخت حقیقت اسلام محروم سازند.
در کنار این اقدامات دین گریزانه برخی بدسلیقگی ها و کژاندیشی ها در مقام استنباط و اجرای احکام دین سبب تقویت فضای اسلام هراسی و دین گریزی شده است. اعمال برخی مجازات ها همچون قطع گردن با شمشیر، سنگسار، سوزاندن با آتش یا فتواهایی مانند جواز استمتاع از زوجه صغیره یا قمه زدن، از احکامی است که باعث شده است تصویری ناخوشایند از اسلام در اذهان عمومی شکل گیرد و مایه تنفیر مردم از آیین محمدی شود.
نظر به این واقعیت های تلخ لازم است حکم تنفیر از دین در اصلی ترین منبع استنباط احکام یعنی قرآن کریم بررسی شود تا فقیه در استنباط و اجرای احکام دین گرفتار سطحی نگری و بی توجهی به پیامدهای احکام نشود و از یک سو دچار برداشت های افراطی نشود و از سوی دیگر دچار استنباط های ناروا در جهت عرفی کردن فقه و تبعیت همه احکام دین از سلایق بشری نگردد.
حرمت تنفیر از دین همچون حکم یا قاعده شرعی مستقلاً در منابع فقهی بحث نشده است ولی در مسائل گوناگون فقهی بدان استناد شده است؛ مثلاً فاضل مقداد در تفسیر این سخن خداوند که میفرماید: «وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ) (نور: (۲) آورده است:
علت اینکه در این آیه «طایفه» مقید به «مؤمنین» شده، این است که اگر کافران شاهد اجرای حد باشند چه بسا مانع گرویدن آنان به اسلام شود؛ از همین رو اقامه حد در سرزمین دشمن نیز ناپسند شمرده شده است (سیوری ۱۳۷۳، ج ۲، ص ۳۴۲).
شماری از فقیهان معاصر تصریح کرده اند که اگر در شرایطی اجرای مجازات و اقامه حدود الهی باعث بدآیند مردم از اسلام گردد از اجرای آنها تا زمانی که زمینه سازی های لازم برای پذیرش احکام اسلامی صورت پذیرد، میتوان امتناع ورزید. (منتظری، ۱۴۲۹، ص ۱۰۳ هاشمی شاهرودی ۱۴۱۹، ص ۲۰۳-۲۰۴).
پژوهش های فقهی اخیر، این مسئله را بیشتر مورد توجه قرار داده اند؛ حتی گاهی پیشنهاد شده است به مضمون این قاعده همچون راهنمایی در فرایند استنباط و اجتهاد توجه شود. (نوبهار، ۱۳۸۴، ص ۱۲۹)؛ به ویژه نقش این قاعده در حوزه اجرای مجازات ها مورد واکاوی قرار گرفته است. (نیکخو، ۱۳۹۲، ص/ ۲۵ ماندگار و باقری، ۱۳۹۶، ص ۱۶۳). با این حال جای بررسی قاعده حرمت تنفیر از چشم انداز قرآن کریم و بررسی استدلالی و جامع آیاتی که مستقیم یا غیر مستقیم به این قاعده نظر دارند همچنان خالی و نیازمند تأمل و ژرف نگری اندیشمندان است.
همسو با این نیاز، پرسش مقاله حاضر این است که بر اساس آیات قرآن کریم، تنفیر از دین در مقام تکوین و تشریع چه جایگاهی دارد؟ کدام آیات قرآنی بر حرمت تنفیر از دین دلالت دارد؟ بر پایه آیات قرآن کریم؟ آیا مصلحت نفی تنفیر از دین در زمره مقاصد شریعت است؟ اگر چنین است، آیا این مصلحت در جریان تزاحم احکام سبب تقدیم و ترجیح حکمی بر حکم دیگر می شود؟ به عبارت دیگر اگر اجرای حکم یا احکامی از شریعت مایه دین گریزی مردم شود آیا میتوان اجرای آن احکام را تا فراهم شدن زمینه فکری و فرهنگی لازم متوقف کرد؟
نوشتار پیش رو می کوشد با اثبات حرمت تنفیر از دین همچون آموزه ای قرآنی و فقهی، زمینه را برای پاسخ گویی به این پرسش ها فراهم سازد. مقاله به مناسبت، مواردی از استناد به این قاعده در منابع فقهی را نیز یادآور شده است.
منبع: دوفصلنامه علمیپژوهشی قرآن، فقه و حقوق اسلامی (شماره ۱۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۸)
*دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه شهیدبهشتی/ نویسنده مسئول
** دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه مفید